فاطمه نازمفاطمه نازم، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 22 روز سن داره

فاطمه نازدار من

دست دسی صداش میاد

فدای دخمل گلم بشم که با کاراش روز به روز بیشتر ما رو با لطف خدا آشنا میکنه دخترم ، امروز هم با یه کار تازه ما رو شگفت زده و خوشحال کردی عاشقتم امروز خودت یاد گرفتی دست دسی کنی و تا بهت میگیم (فاطمه دست بزن...) یا برات شعرشو میخونیم که(دست دسی صداش میاد . صدای خنده هاش میاد) شروع ع میکنی به دست زدن الان که با موبایل آپ کردم به زودی با عکسات میام ...
25 فروردين 1393

ویروس رزوئولا

بیماری روزئولا در نوزادان و کودکان روزئولا اینفانتوم‌ (roseola infantum) از بیماری های مسری شایع دوران نوزادی و کودکی است و گاهی به نام بیماری ششم از آن یاد می‏شود.  علت این نامگذاری آن است که این بیماری ششمین عضو گروهی از بیماری های دوران خردسالی است که همگی با  تب  و  بثورات پوستی همراه هستند.  سرخک  و  سرخجه  نیز در این گروه بیماری ها قرار دارند.   با این که این بیماری را از گذشته‏های دور می‏شناختند، اما عامل پیدایش آن مشخص نبود تا این که در چند سال اخیر معلوم شد که منشأ ویروسی دارد.   ویروس مولد بیماری روزئولا از خانواده ویروس های مولد  تبخال  است...
20 فروردين 1393

هشت ماهگی و کاری نو

دختر نازم  هشت ماهگیتم مارو با گفتن د د د د د شگفت زده کردی الته چند وقتی هست که گاهی هی میگی گَ فدات بشم که روز به روز داری بیشتر خودتو تو دل همه جا میکنی اینم استقلال در حد..... ...
20 فروردين 1393

اولین گردش بهاری دو نفره

عسل مامان  امروز با هم دیگه رفتیم بیرون و عجب هوایی هم بود.... عالی شما وقتی سوار کالسکه شدی اصرار داشتی بشینی و پر انرژی مامانو همراهی کردی ولی آخراش دراز شدی و خوابیدی اولش ازت عکس نگرفتم چون عجله داشتم آخرشم شما خواب بودی و تو پارکینگ ازت عکس گرفتم راستی این لباسا هم سوغاتی بابا از کربلاست و همچنان ادامه دارد اینم جلو در آسانسور ...
20 فروردين 1393

اولین مریضی و اولین حمام 93

دختر گلم خدارو شکر زمستون به خیر گذشت و شما مریض نشدی به جز یکی دو بار که سرماخوردگی خفیف داشتی و خودم با گل بنفشه و بارهنگ برات دکتری کردم و به شب نرسیده خوب میشدی و کلا اصلا پات به دکتر نرسید خدا رو شکر تا اینکه.... بعد از شب هفت مادرجون حس و حال مریضی بهت دست داد، اول آبریزش بینی ، بعدم تب... که دیگه گل بنفشه و... هم افاقه نکرد و من ناچارا بردمت دکتر یه فوق تخصص کودکان که انصافا دکتر خوبی بود و از همین جا از جناب دکتر صالحی واسه تشخیص به جاشون تشکر میکنم. نگران از تبت بردیمت دکتر و ایشون بعد از معاینه گفت فقط واسه بینیش قطره بینی و اگه بازم تب کرد فقط از قطره استامینوفن استفاده کن و از چرک خشک کن و داروهای جور و واجور...
20 فروردين 1393

مهمونی

دخمل مامان  روز دوازده فروردین مامان جون طیبه و خاله جون اینا و دایی جونا و علی پسرخاله منو دعوت کردیم خونه مون و من یه ذره کم تر از نهایت تلاشمو(اون یه ذره به خاطر حضور پر رنگ شما در صحنه و خرابکاریا و غرغرات بود) کردم که هنرمندانه سفره رو حاضر کنم البته از کل سفره که نشد عکس بگیرم(به خاطر سرعت عمل مهمانان محترم ) ولی از سالادا و ژله ها عکس گرفتم ...
16 فروردين 1393

کیف بزرگ

فاطمه جونم این چند روز عیدی رو که ما بیشتر خونه مادرجون خدابیامرز بودیم آخه عمه بابایی با دختراش از تهران اومده بودن و ما نمیخواستیم زیاد نبودن مادر جون اذیتشون کنه(پز نوشت:اصلا تو که اونجا بودی غم فراموش همه میشد نازدار مامان) خلاصه یه شب  عمه بابایی داشت با دختراش نقشه دزدیدن تو رو میکشیدن اونم جلوی خودم  که به این نتیجه رسیدن تو رو تو کیف ریحانه جون بزارن و ببرنت تهران اینم نتیجش ...
16 فروردين 1393

اولین عید

دختر گوگولی مامان  امسال اولین عید شما بود اما چه عیدی؟ اینقدری که امسال به خاطر حضور تو واسه اومدن سال نو ذوق و شوق داشتم هیچ سالی نداشتم همش منتظر عید بودم و روز شماری میکردم ولی... امسال تو که هیچ خود ما هم نفهمیدیم عید کی شروع شد و کی تموم شد فقط همینو به یادگار برات بنویسم که امسال سال تحویل که هشت شب بود و مصادف شد با شب اول قبر مادرجون من و شما و بابایی و عمه فائزه و رضا و الهام رفتیم سر مزار مادرجون و در حالی که من قران میخوندم شما هم با درک شرایط ساکت و آروم مثل یه خانم به تمام معنا بغلم نشسته بودی. و این باعث شد امسال که اولین عید شما بود یه سال تحویل متفاوت داشته باشیم هی... الحمدلله که سالمی عزیزم بقیه ر...
16 فروردين 1393
1